اصطلاحات انگلیسی که در هیچ کلاسی یاد نخواهید گرفت
اصطلاحات انگلیسی به فارسی آنقدر متنوع هستند که یادگیری آنها نیاز به برنامه ریزی دقیق و صحیح دارد با ما در این ماراتن یاگیری همراه باشید. پیشنهاد ما این است که اگر بخشهای اول و دوم این ماراتن را طی نکرده اید از خواندن بخش سوم صرف نظر کنید.
The bottom line
. اصطلاحی ضروری و کاربردی برای جمع کردن مطلب و اطلاع به شنوده که مطالب اصلی به صورت خلاصه شده در ادامه گفته می شود، لپ مطلب، اصل مطلب. در انگلیسی درکار هم به معنی سود خالص شرکت است.
مثال: The bottom line is simple: you lost your opportunity and you need to do better next time
Make a scene
این اصطلاح هنگامی بکار می رود که اشخاص یا شخصی در جمع یا مکانی عمومی پرسرصدا باشد و خراب کاری به بار آورد، آبروریزی به راه انداختن
مثال: He didn’t tell her wife that he has a girlfriend since he was afraid she would make a scene
Put in their place
کنایه از کسی را شرجایش نشاندن
مثال: I’m so glad you put her in her place, she was so rude
Black and white
به معنی موضوع یا مسئله ای است که حد وسط ندارد یا خیر است و یا شر
مثال: Drugs are not a black and white issue
Bring home a bacon
به معنی درآمد عالی درآوردن، معمولا به مقداری که تمام خانواده را کفایت کند
مثال: my father is a doctor, she always bring home the bacon
Irish goodbye
ترک کردن شخص یا افرادی بدون خداحافظی کردن
مثال: He was looking for you but we realized that you done an Irish goodbye
See the light
فهمیدن کامل مسئله یا موضوع
مثال: I hope you see the light and stop smoking
Gray area
این اصطلاح هنگامی بکار می رود که مسئله یا موضوعی نامفهوم است و نمی توان در مورد خوب یا بد آن تصمیم گرفت.
مثال: I don’t know whether capital punishment should be legal or not, there is a lot of gray area
پایان بخشی سوم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.