نقش فرهنگ در ترجمه چیست؟آیا با پیشرفت فرهنگ ترجمه هم تغییر می کند؟
چرا مطالعات مربوط به ترجمه سمت و سوی فرهنگی گرفته است؟
در دوران بسیار دور، اگر بخواهیم دقیق تر باشیم در سال ۱۹۹۰، آندره لفور و من بخش مقدماتی را برای جمع آوری رساله یا با نام “ترجمه، تاریخ و فرهنگ” شروع به نوشتن کردیم. سعی ما بر تغییر عقایدی بود که به طرز فزاینده ای مطالعات مربوط به ترجمه را تحت تاثیر قرار می داد، تغییراتی که موجب دگرگون شدن روش های معمول ترجمه به ترجمه هایی می شد که تاکید بسیاری بر فاکتورهای فرا متنی داشت. این روش مطالعه ترجمه مورد بحث، تمرکز مورد نیاز را به سمت مسائل وسیعتر متن، تاریخچه و آداب و رسوم نه تنها بر مباحته درمورد وفاداری به معنا در ترجمه می کشاند بلکه به معنای واقعی اصطلاح “هم معنی” نیز می پردازد که نوع سوالات مربوط به ترجمه را تغییر داد:
روزی روزگاری سوالاتی که همیشه پرسیده می شد این بود که چگونه می توان ترجمه را آموزش داد؟ یا چگونه می توان ترجمه را خواند؟ کسانی که خود را مترجم می دانستند اغلب نسبت به آموزش ترجمه کوتاهی می کنند درحالی که آنهایی که ادعای تدریس می کنند معمولا ترجمه نمی کنند و بنابراین به همان روش های ارزیابی کننده فضای یک ترجمه در کنار دیگر فضاها و آزمودن هردو در یک خلا صورت گرا متوسل می شوند.هدف این مطالعات از نو تعیین شد؛ چیزی که مورد مطالعه قرار می گیرد متنی است که در شبکه ای از نشانه های فرهنگی مبدا و مقصد نهفته است.
هنگامی که این موضع را نوشیتم کاملا تفاوت بین روشهای زبانشاسی و روشهای ترجمه و متنی را می دانستیم و به دنبال به چالش کشیدن هردو به صورت موشکافانه و رواداشتی بودیم. مطالعات ترجمه به عنوان زمینه ای مجزا در دهه ۸۰ گسترش یافت که روشهایی را مورد استفاده قرار می داد که برمطالعات زبانشناسی و متون مقایسه ای سایه افکنده بود و این طور که ما فکر می کینم حتی هم راستا با بسیاری از کارهای افرادی بود که در زمینه ترجمه فعالیت می کنند. با نگاه به گذشته، به نظر می رسد مقدمه ما برای مطالعات ترجمه ای که در دهه ۹۰ به سرعت گسترش یافته بود و اکنون جایگاه محکمی در فضای دانشگاه دارد (که دیگر نیازی به ادعا و درخواست خاصی ندارد) بسیار ساده انگارانه و بدون هیچ گونه پیچیدگی بود. مبحثی که به دنیال ارائه آن بودیم – که ترجمه نقش زیادی در شکل گیری سیستم ادبی دارد، این بود که ترجمه در محور افقی اتفاق نمی افتد، اینکه مترجم درگیر قدرت مذاکره ای پیچیده ای (میان فرهنگ قرار داشتن)، اینکه ترجمه همیشه بازنویسی متن اصلی نیست. مطالعات ترجمه آنقدر سریع به موضوعات آکادمیکی، کتابها ژورنالها پایان نامه های دکتری تبدیل شدند که وقت برای خواندن تمام آنها نبود و در قلب اکثر مطالعات جذاب جدید سوالات گسترده ای درمورد ایدئولوژی، اخلاق و فرهنگ بود.
به هرحال ترجمه هر زبان با فرهنگ کشوری که از آن زبان استفاده می کند اجین شده و نمیتوان فرهنگ، ادبیات و ترجمه بی ارتباط به یکدیگر دانست؛ به بیان دیگر مترجم برای ترجمه یک متن انگلیسی به خصوص رمانها و ادبیات یک کشور باید با فرهنگ و ادبیات را به خوبی کشور خودش (متن مقصد) بشناسد.
با سلام و احترام
از مطالب تخصصی شما بسیار خرسند شده ام .
بنده مترجم و مدیر وب سایت ملی ترجمه هستم اگر مایل باشید قادر به همکاری با شما هستم.
http://www.melitarjome.com
تشکر لطفا از بخش همکاری با ما اقدام کنید