اصطلاحات انگلیسی در فارسی که هیچ وقت نمی دانستید!
اصطلاحات انگلیسی آنقدر زیاد هستند که شاید یک عمر برای یادگیری آنها کم باشد. اما همیشه در هر زبانی اصطلاحاتی وجود دارد که موارد استفاده بیشتری داشته و ممکن است دقیقا با اصطلاحی در زبان فارسی مترادف باشد. در این مقاله به اصطلاحات انگلیسی با معنی فارسی اشاره کنیم که می توانید به راحتی آن را یاد بگیرید جرا که معادل دقیق آن در زبان فارسی وجود دارد.
انگلیسی زبانان همیشه اصطلاحات زبان انگلیسی را بدون فکر کردند بکار می برند اما به عنوان زبان آموز گاهی یادگیری زبان انگلیسی و مخصوصا اصطلاحات انگلیسی گیج کننده به نظر می رسد. با ما همراه باشید تا به این اصطلاحات انگلیسی با معنی فارسی بپردازیم.
Play it by ear
این اصطلاح به معنایی این است که به جای پایبند بودن به نقشه و تصمیم از قبل تعیین شده، اجازه دهید اتفاقات به روال خود پیش رفته و سپس در مورد آن تصمیم بگیرید. به عبارت دیگر این اصطلاح می تواند معادل مناسبی برای هرچه پیش آید خوش آید است.
مثال: what time shall we go to mashhad? I don’t know really, let’s play it by ear
Raining cats and dogs
ساکنان کشورهای بریتانیایی به وسواس در مورد آب و هوا معروفند، پس نمی توان از اصطلاحات مربوط به آب و هوا غافل شد. این اصطلاح به معنی بارش باران شدید است.
مثال: listen! It’s raining cats and dogs
Can’t do something to save my life
بیان کردن این اصطلاح به معنای این است که شما هیچ کاری از پستان بر نمی آید و معمولا در مواقعی استفاده می شود که تمایلی به درخواست انجام شده از شما ندارید.
مثال: don’t choose me! I can’t play to save my life
Turn a blind eye
این اصطلاح به معنای وانمود کردن به متوجه نشدن است و می تواند معنای دقیقی از خود را به کوچه علی چپ زدن باشد!
مثال:my brother broke my phone and she turned a blind eye
Fat chance
این اصطلاح اشاره به چیزی دارد که کاملا غیرقابل پیش بینی، عجیب و غریب است و مترادف slime chance است و می تواند به معنی اصطلاح “عمرا” در زبان فارسی باشد.
مثال:barca could win the champions league title this years. Oh fat chance
Pot calling the kettle black
این اصطلاح برای شخصی بکاربرده می شود که با وجود اینکه هردو در اتفاقی مقصر هستند اما از شخص دیگری انتقاد می کند.
مثال:We lose the game. Pot calling the kettle black
Once in a blue moon
این اصطلاح به چیزی اتفاقی ارجاع داده می شود که وقوع آن بسیار نادر است و می تواند معادل اصطلاح فارسی “صد سال سیاه” باشد.
مثال:I only watch Persian movies once in the blue moon
Head in the clouds
اشاره به تعریف از کسی دارد که در رویاهایش به سر می برد و به اصطلاح فارسی در باغ نیست. این اصطلاح دقیقا متضاد اصطلاح down to earth است.
مثال: He claims that he could win the noble. Oh has his head in the clouds
Mad as a hatter
Mad as a hatter اشاره به شخصی دارد که کاملا دیوانه است و مشابه اصطلاح mad as a March است.
مثال:you could speak to him but he is mad as hatter
Driving me up the wall
این اصطلاح زمانی بکاربرده می شود که شخصی یا چیزی باعث خشم و ناراحتی شدید می شود و مشابه اصطلاح driving me round the bend است.
مثال:He dog has been barking since yesterday and driving me up the wall
Call it a day
به معنی دست کشیدن از کاری است که می خواهید امروز انجام دهید. برای مثال دست کشیدن از کاری چه موقت و چه دائمی است.
مثال:I’m exhausted, let’s call it a day
Knight in shining armor
در زبان فارسی این اصطلاح کاربرد بسیار زیادی دارد و به معنی شاهزاده ای با اسب سفید است.
مثال:she has not married yet, I thing she wait for a knight in shining armor
Know the ropes
این اصطلاح برای کسی کاربرد دارد که به اصطلاح فارسی کارش را خوب بلد است.
مثال: ask john about android phones he knows the rope!
Larger than life
این اصطلاح برای شخصی بکاربرده می شود که از نظر ادب، رفتار یا تیپ و قیافه یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.
مثال:look at him, his Armani suit make him larger than life
Extend the olive branch
این اصطلاح به معنی صلح کردن با دشمن یا کسی که با او مشکل داشته اید.
مثال:I think it’s time to extend the olive branch bro
A red herring
اغلب در فیلم های جنایی از این اصطلاح استفاده می شود که به معنای چیزی است برای منحرف کردن طرف از موضوع اصلی و در فیلم های جنایی این اصطلاح به معنی سرنخی است که ممکن است برای حل پرونده بسیار حیاتی باشد اما بعدا مشخص شود که تنها برای منحرف کردن ذهن کارگاه از موضوع اصلی است.
مثال:the blood trail might be important but I could be a red herring
Barking up the wrong tree
این اصطلاح به معنی دنبال کردن تفکر یا انجام کاری اشتباه است.
مثال:I think the god doesn’t exist but something said to me that I’m barking up the wrong tree
Bite off more than you can chew
این اصطلاح دقیقا معادل اصطلاح زبان فارسی “لقمه بزرگتر از دهان برداشتن” است.
مثال:I bought that coat but my brother thought I bite off more than I can chew
Blow one’s own trumpet
این اصطلاح به معنی این تعریف کردن شخصی از خود و موفقیت هایش است.
مثال: I don’t blow my own trumpet but I the best player in this city
In stitches
اگر شما in stitches باشید به این معنی است که از خنده روده بر شده اید.
مثال: his jokes are so funny, I’m in stitches
توجه داشته باشید که این اصطلاحات با معنی فارسی ارائه شده اند و ممکن است در موقعیت های مختلفی در زبان انگلیسی ارائه شوند که در زبان فارسی کاربردی ندارند. در این مقاله سعی کرده ایم معروف ترین و نزدیک ترین معنای فارسی و معادل را برای هریک از اصطلاحات زبانی ارائه دهیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.